تحلیل تکنیکال CryptoVision درباره نماد BTC در تاریخ ۱۴۰۴/۶/۱۳

CryptoVision

یکی از اولین کلماتی که هر معاملهگر هنگام ورود به بازار میشنود، «روند» است. به نظر ساده میرسد: روند، جهت قیمت movement است. اما در عمل، بیشتر اشتباهات و بحثها از همینجا ناشی میشود. روند واقعی کجاست و کجا فقط یک اصلاح است؟ برگشت روند چیست و چه چیزی فقط یک مکث است؟ سوءتفاهم در مورد این سؤالات هزینه دارد - گاهی اوقات کل حساب را از بین میبرد. چرا دیدن روند اینقدر Hard است؟ چالش در این واقعیت نهفته است که بازارها همیشه به صورت move و waves حرکت میکنند. حتی در طول یک روند صعودی قوی، قیمت مکث میکند، عقبنشینی میکند و سقفها و کفهای محلی ایجاد میکند. برای یک معاملهگر، به ویژه یک مبتدی، اشتباه گرفتن یک اصلاح با یک برگشت روند آسان است. این اغلب منجر به بستن زودهنگام معاملات یا نگه داشتن بیش از حد طولانی آنها زمانی که دیگر منطقی نیست، میشود. تصور کنید Bitcoin از 100000 دلار به 118000 دلار افزایش مییابد. ناگهان، قیمت به 114000 دلار کاهش مییابد. آیا این شروع یک روند نزولی است یا فقط یک عقبنشینی قبل از فشار بعدی به سمت بالا؟ پاسخ در احساسات نیست، بلکه در خواندن ساختار روند نهفته است. چگونه روند را از اصلاح تشخیص دهیم روند، دنبالهای از حرکتها است که در آن هر انگیزه جدید، حرکت قبلی را تأیید میکند. - در یک روند صعودی، هر سقف جدید بالاتر از سقف قبلی است و هر کف نیز به سمت بالا حرکت میکند. - در یک روند نزولی، هر کف جدید پایینتر از کف قبلی قرار میگیرد و سقفها محدود میمانند. با این حال، اصلاح، یک عقبنشینی موقت در برابر جهت اصلی است. این ساختار را نمیشکند. اگر قیمت در یک روند صعودی عقبنشینی کند، اما بالاتر از حمایت اصلی باقی بماند، این یک اصلاح است، نه یک برگشت روند. سطوح و حجمها اغلب تأییدیه را ارائه میدهند. هنگامی که قیمت، حمایت قوی را آزمایش میکند و نگه میدارد، روند دست نخورده باقی میماند. اما اگر آن را بشکند و فراتر از آن سطح تثبیت شود، این سیگنالی است مبنی بر اینکه بازار ممکن است در حال برگشت باشد. نقش روانشناسی در اشتباهات بیشتر اوقات، مشکل تئوری نیست - بلکه روانشناسی است. معاملهگران «سقوط» را در جایی میبینند که فقط یک اصلاح عادی وجود دارد. یا آنها امیدوار به ادامه هستند در حالی که ساختار از قبل شکسته شده است. طمع آنها را از برداشت سود در زمانی که باید، باز میدارد، در حالی که ترس آنها را مجبور میکند معاملات را در هر عقبنشینی ببندند. سپس معاملهگری به مجموعهای از تصمیمات احساسی تصادفی به جای یک برنامه ساختاریافته تبدیل میشود. چه چیزی واقعاً کمک میکند 1. تحلیل تکنیکال. خطوط روند، حمایت/مقاومت و الگوها یک چارچوب را ارائه میدهند. 2. تحلیل چند تایم فریم. در نمودارهای پایینتر، یک اصلاح ممکن است شبیه یک برگشت کامل به نظر برسد. در تایم فریمهای بالاتر، این فقط یک مکث است. شما به هر دو دیدگاه نیاز دارید. 3. رویکرد الگوریتمی. اتوماسیون احساسات غیرضروری را از بین میبرد. هنگامی که یک سیستم مناطق، سطوح سود و تغییرات روند را برجسته میکند، معاملهگران میتوانند به برنامه خود پایبند باشند. 4. برداشت سود مرحلهای. حتی اگر بازار به طور غیرمنتظرهای معکوس شود، بخشی از سود از قبل تضمین شده است. چرا این برای هر معاملهگر مهم است برای مبتدیان، روندها و اصلاحات اغلب یکسان به نظر میرسند. تجسم و ساختار مانند act عمل میکنند، و نشان میدهند چه چیزی فقط یک عقبنشینی است و چه چیزی نیاز به احتیاط دارد - صرفهجویی در سالها آزمون و خطا. برای معاملهگران متوسط، ارزش در شتاب است. آنها از قبل میدانند چگونه نمودارها را بخوانند، اما اغلب در اجرا مردد هستند. یک سیستم ساختاریافته اشتباهات احساسی را کاهش میدهد و نقاط مرجع واضحی را ارائه میدهد. برای متخصصان، اولویت زمان و انضباط است. آنها به تعاریف روندها نیازی ندارند - آنها به ابزاری نیاز دارند که نویز را فیلتر کند، معاملات را ثابت نگه دارد و پتانسیل نگهداری را به حداکثر برساند. برای سرمایه گذاران، درک روند در مقابل اصلاح، وضوح در مورد محل انباشت و محل کاهش ریسک ارائه میدهد. این یک بازی حدس زدن نیست، بلکه چارچوبی برای مدیریت سرمایه است. نکته پایانی روند و اصلاح فقط اصطلاحات کتاب درسی نیستند - آنها پایه و اساس معاملهگری هستند. کسانی که میتوانند آنها را از هم تشخیص دهند، معاملات را مدیریت میکنند، به جای اینکه توسط هرج و مرج بازار مدیریت شوند. بازار همیشه سعی میکند تعادل احساسی شما را به هم بزند. اما یک رویکرد سیستماتیک مبتنی بر تحلیل تکنیکال، ساختار را برجسته میکند، سطوح کلیدی را مشخص میکند و حدس و گمان را از بین میبرد. این چیزی است که معاملهگری را از یک قرعهکشی به یک فرآیند ساختاریافته تبدیل میکند، جایی که احساسات محو میشوند و تصمیمات از منطق سرد ناشی میشوند.