تحلیل تکنیکال thequantscience درباره نماد BTC در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۲۸

چه کسی استراتژی سرمایهگذاری میانگین هزینه دلاری (DCA) را ابداع کرد؟ مفهوم میانگین هزینه دلاری (DCA) توسط اقتصاددانان و سرمایهگذاران در طول قرن بیستم، بهویژه با رشد بازار سهام ایالات متحده، رسمیت یافت و رایج شد. یکی از اولین کسانی که این استراتژی را ترویج کرد، بنجامین گراهام بود، که پدر سرمایهگذاری ارزشی و نویسنده کتاب معروف «سرمایهگذار هوشمند» (منتشر شده در سال 1949) محسوب میشود. گراهام تأکید کرد که چگونه DCA میتواند به کاهش خطر خرید داراییها با قیمتهای بیش از حد بالا و بهبود نظم و انضباط سرمایهگذار کمک کند.میانگین هزینه دلاری چه زمانی و چگونه پدید آمد؟مفهوم DCA در دهههای اولیه قرن بیستم، زمانی که موسسات مالی برنامههای خرید خودکار را برای پساندازکنندگان معرفی کردند، شکل گرفت. با این حال، در دهههای 1950 و 1960 با ظهور صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، در میان سرمایهگذاران خرد محبوبیت یافت.مرور کلیاصل اساسی DCA شامل سرمایهگذاری مبلغ ثابت پول در فواصل زمانی منظم (به عنوان مثال، هر ماه) است. این رویکرد به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا زمانی که قیمتها پایین هستند واحدهای بیشتری و زمانی که قیمتها بالا هستند واحدهای کمتری خریداری کنند، بنابراین تأثیر نوسانات بازار را کاهش میدهد.چرا DCA توسعه یافت؟این استراتژی برای رفع چالشهای کلیدی که سرمایهگذاران با آن روبرو هستند، توسعه یافته است، از جمله:1. کاهش ریسک زمانبندی بازارسرمایهگذاری مبلغ ثابت به صورت دورهای نیاز به پیشبینی نقطه ورود کامل به بازار را از بین میبرد و خطر خرید در اوج را کاهش میدهد.2. نظم و انضباط و برنامهریزی مالیسیستم DCA به سرمایهگذاران کمک میکند تا نظم و انضباط مالی را حفظ کنند و سرمایهگذاریها را سازگارتر و قابل پیشبینیتر میکند.3. کاهش نوساناتپخش معاملات در یک دوره طولانی، تأثیر نوسانات بازار را کاهش میدهد و خطر تجربه یک افت قابل توجه بلافاصله پس از یک سرمایهگذاری بزرگ را به حداقل میرساند.4. سهولت اجرااین استراتژی ساده برای اعمال است و نیازی به نظارت مداوم بر بازار ندارد و آن را برای انواع سرمایهگذاران قابل دسترس میکند.انواع DC میانگین هزینه دلاری (DCA) یک استراتژی سرمایهگذاری است که میتواند به دو روش اصلی اجرا شود:DCA مبتنی بر زمان ← ورودها بدون توجه به قیمت در فواصل زمانی منظم رخ میدهند.DCA مبتنی بر قیمت ← ورودها فقط زمانی رخ میدهند که قیمت معیارهای خاصی را برآورده کند.1. DCA مبتنی بر زماننحوه کار: سرمایهگذار مقدار ثابتی از یک دارایی را در فواصل زمانی منظم (به عنوان مثال، هفتگی، ماهانه) خریداری میکند. ورودها بدون توجه به قیمت بازار رخ میدهند.مثال: یک سرمایهگذار تصمیم میگیرد که هر ماه 200 دلار ارزش Bitcoin بخرد، بدون اینکه نگران باشد که قیمت بالا رفته یا پایین آمده است.2. DCA مبتنی بر قیمتنحوه کار: خریدها فقط زمانی انجام میشوند که قیمت به زیر یک آستانه از پیش تعیین شده کاهش یابد. سرمایهگذار سطوح قیمتی را تعیین میکند که در آن خریدها انجام میشوند (به عنوان مثال، هر -5%). این رویکرد گزینشیتر است و امکان خرید با "تخفیف" در مقایسه با روند بازار را فراهم میکند.مثال: یک سرمایهگذار تصمیم میگیرد تنها زمانی 200 دلار ارزش Bitcoin بخرد که قیمت حداقل 5 درصد نسبت به آخرین ورودی کاهش یابد.چالشها و محدودیتها1. DCA ممکن است سود را در بازارهای صعودی کاهش دهداگر بازار در یک روند صعودی باشد، یک معامله واحد ممکن است سودآورتر از پخش خریدها در طول زمان یا افت قیمت باشد.2. ریسک زیان را به طور کامل از بین نمیبردDCA به کاهش نوسانات کمک میکند اما در برابر روندهای نزولی بلندمدت محافظت نمیکند. اگر دارایی برای مدت طولانی به کاهش خود ادامه دهد، موقعیتها با ارزشهای پایینتری انباشته میشوند و هیچ تضمینی برای بهبودی وجود ندارد.3. ممکن است برای سرمایهگذاران فعال ناکارآمد باشداگر یک سرمایهگذار مهارتهای شناسایی نقاط ورود بهتر را داشته باشد (به عنوان مثال، با استفاده از تحلیل فنی یا اقتصاد کلان)، DCA ممکن است کمتر مؤثر باشد. کسانی که میتوانند فرصتهای بازار را شناسایی کنند ممکن است به قیمت ورودی میانگین بهتری نسبت به یک رویکرد خودکار DCA دست یابند.4. از کاهش قیمتها به طور کامل استفاده نمیکندDCA اجازه خرید تهاجمی در طول افتهای بازار را نمیدهد زیرا خریدها در فواصل زمانی منظم ثابت هستند. اگر بازار به طور موقت سقوط کند، یک سرمایهگذار با وجوه در دسترس میتواند با خرید مقادیر بیشتر در آن لحظه سود بیشتری ببرد.5. هزینههای معاملاتی بالاترسرمایهگذاریهای کوچک مکرر میتواند منجر به افزایش کارمزدهای معاملاتی شود که ممکن است بازده خالص را کاهش دهد. این امر به ویژه در بازارهایی با کمیسیونهای ثابت یا اسپرد بالا مرتبط است.6. خطر اعتماد به نفس بیش از حد و امنیت کاذبDCA اغلب به عنوان یک استراتژی "ضد شکست" دیده میشود، اما همیشه مؤثر نیست. اگر دارایی دارای اصول ضعیفی باشد یا متعلق به یک بخش رو به زوال باشد، DCA ممکن است فقط سرعت زیانها را کاهش دهد تا اینکه سودهای آتی را تضمین کند.7. نیاز به نظم و انضباط و صبرDCA تنها در صورتی مؤثر است که به طور مداوم در یک دوره طولانی اعمال شود. برخی از سرمایهگذاران ممکن است صبر خود را از دست بدهند و در زمان نامناسب استراتژی را ترک کنند، به ویژه در طول سقوط بازار.