تحلیل یادداشت های بورسی امین (امین بیگانی) درباره سهام قرن در تاریخ ۱۴۰۴/۶/۲۲

یادداشت های بورسی امین (امین بیگانی)
✳️دنیا داره نسل من رو از دست میده، و این داره به قیمت جان افراد تموم میشه. ما نسلی بودیم که مجبور بودیم هم زبان پیرمردها و پیرزنهای قبل از خودمون رو بفهمیم، با اینکه منسوخ شده بود، و هم زبان بچههای بعد از خودمون رو، که نامفهوم بود. نسلهای زبانبلد نه تنها پلهای تاریخی میزنند، مثل اهالی کالابریا در جنوب ایتالیا که متنهای باستانی یونان رو برای رومیها ترجمه کردند، بلکه میتونند مانع خونریزی بشن، مثل قبیلههای سرخپوستی که سریع به اسپانیایی مسلط شده و جلوی سوء تفاهمهای زیادی بین استعمارگر و استعمارشده رو گرفتند، و ازونجایی که تاریخ فقط تابوتها رو میشماره، نه زنده ماندهها رو، اهمیت کارشون هیچوقت برجسته نشد. از نپال گرفته تا ایالت یوتا، دولتها دارند زبان نسلی که زندگیشون تو شبکههای اجتماعی شکل گرفته رو نمیفهمند. برای همین در نپال بعد از شوکه شدن، ازشون میپرسن «این چه طرز انقلاب کردنه؟»، و در آمریکا دارن میپرسن «اگه نه چپی نه راستی، چرا طرف رو ترور میکنی؟». آدم پنجاه شصت ساله به دور از عمق اینترنت، هیچ ایدهای نداره که چه خبره. و وقتی حرکتی میبینه که نمود فیزیکیش شبیه کارهاییه که در قرن بیستم انجام میشد، فکر میکنه انگیزه پشت این حرکتها هم کپی انگیزههای قرن بیستمه. تصور اینها از عمق اینترنت جاییه که فیلم سر بریدن افراد مختلف رو میذارن. یا آگهی فروش اعضای بدن رو. بیخبر از گفتگوها و تعاملات و تبادل افکاری که اون پایین شکل گرفته، و زبان خودش رو پیدا کرده. و چون این زبان براشون بیگانهست، وقتی یک اعماقنشین میاد خیابون، گاهی با اسلحه و گاهی بدون اسلحه، فکر میکنند داره با یک کد مرموز صحبت میکنه! همون چیزی که اراذل امنیتی ایران هم بعد از بازداشت نوجوانها کشف کردند. در اعماق اینترنت، که محدودیت جغرافیایی هم نداره، و همه دارند روی همدیگه اثر میذارن، چپ و راست بازی پیرمردهاست. اونجا فقط خیر و شر وجود داره. اونجا دغدغههایی مثل دموکراسی، آزادی، حکمرانی قانونی، و برابری در برابر اون قانون، خرت و پرتهای کسلکننده آدمهای آفلاین هستند. اونجا فقط یک آرمان وجود داره: پیدا کردن نیروی شر، و ستیز با آن! ممکنه ستیز فقط در حد فحش و نفرتپراکنی باشه. و بیشتر اوقات همینه. گاهی میتونه اسلحه هم بش الصاق بشه، و به خیابون ورود کنه. خود پروسه پیدا کردن شر، و ستیز با آن، یک گیمه، و ازینکه توی این گیم هستند لذت میبرند. برای همین حتی اینکه شر رو اشتباهی تشخیص دادهاند هم براشون اهمیتی نداره. برای همین معمولا آسونترین هدف، یعنی یهودیان، رو انتخاب میکنند. هدف آسون بعدی زنها هستند، و هدف پیچیدهتر، دولته. هدف پیچیدهتر بعدی، علم، و بعدی سرمایهداریه. اون پایین، کسی که از یهودی، زن، دولت، علم، و سرمایهداری، متنفره، تازه مرحله اول استحقاق در عضویت در باشگاه رو پشت سر گذاشته. اما هرچقدر هم تعداد و تنوع اهداف زیاد باشه، براشون اهمیت نداره، چون مهم خود گیمه. برای اینها حتی سانسور هم بیمعنیه، چون آزادی بیان رو با آغوش باز میپذیرند، چون از بچگی با تضارب آراء مواجه بودهاند، اما تأثیری روشون نداشته. در واقع، تأثیر نپذیرفتن از حرفهای دیگران، در محیطی کاملا آزاد، هم بخشی از گیمه. مرد پنجاه شصت ساله وقتی با بروز فیزیکی این فرهنگ مواجه میشه، میگه باید در شبکههای اجتماعی رو تخته کرد. چون خیلی دیر با پدیده مواجه شده، و به نظرش یک بحران انفجاریه که باید خفهش کرد. نسل من میتونست نذاره این گپ، به گسل تبدیل بشه. اما شرایطی رو برامون ترتیب دادند که بقا و سپس سامانیافتگی به اولویت تبدیل شد. کسی که تمام تمرکزش روی اینه که زندگی خودش رو سامان بده، نمیتونه بحرانهای زیر خاکستر رو هم مهار کنه. و با افزایش سن، شانس این نقش کمتر از قبل هم میشه. ما زبان memeها رو بلد بودیم. حالا دارند توی دنیایی زندگی میکنند که حوادثش محصول میمهاست، و باید خودشون سر دربیارن که چه خبره. “اریک” @aminbourse