تحلیل تکنیکال currencynerd درباره نماد BTC در تاریخ ۱۴۰۴/۶/۱۰

currencynerd

بزرگترین ذهنهای مالی که صنعت معاملات را شکل دادند در معاملات، ما اغلب غرق نمودارها، نقاط ورود و خروج میشویم و فراموش میکنیم که اساس و شالوده کار ما توسط متفکران بزرگی بنا نهاده شده است که فراتر از زمان خود را میدیدند. این ذهنهای مالی میراثی از خود بر جای گذاشتند که هر بار که نموداری را تجزیه و تحلیل میکنیم، ریسکی را پوشش میدهیم یا در مورد یک رویداد کلان گمانهزنی میکنیم، ما را راهنمایی میکند. بیایید نگاهی دوباره به برخی از این غولها بیندازیم و بررسی کنیم که چگونه صنعتی را که امروز در آن معامله میکنیم شکل دادند. ۱. چارلز داو - پدر تحلیل تکنیکال چارلز داو فقط یک روزنامهنگار نبود؛ او معمار نمودارسازی مدرن بود. او با تأسیس شرکت Dow Jones & Company و ایجاد شاخص صنعتی داو جونز، اولین نقشه راه را برای تجزیه و تحلیل روندهای قیمت به معاملهگران ارائه کرد. نظریه داو او مفاهیمی مانند فازهای بازار، روندهای اولیه در مقابل روندهای ثانویه و اهمیت حجم را پایهگذاری کرد. بدون داو، بسیاری از اندیکاتورهایی که امروزه استفاده میکنیم هرگز وجود نداشتند. تاثیر: هر معاملهگری که یک خط روند رسم میکند، یک روند را شناسایی میکند یا از چرخههای بازار پیروی میکند، کار داو را تکرار میکند. نکتهی تخصصی: داو فقط یک شاخص را اختراع نکرد، او ایده خواندن روانشناسی از طریق قیمت را اختراع کرد. ۲. جسی لیورمور - سفتهباز افسانهای جسی لیورمور که به «پسر شیرجهزن» معروف بود، به یکی از مشهورترین معاملهگران اوایل قرن بیستم تبدیل شد. او بارها ثروت به دست آورد (و از دست داد)، به ویژه با فروش استقراضی در سقوط سال ۱۹۲۹. اصول معاملاتی او، قطع سریع ضررها، هرمسازی در سودها و دنبال کردن روند، همگی بیزمان هستند. تاثیر: درسهای لیورمور در مورد نظم و انضباط و کنترل احساسات، همچنان به عنوان طرحی برای مدیریت ریسک امروزی عمل میکنند. نکتهی تخصصی: دفتر خاطرات معاملاتی او ممکن است ۱۰۰ سال قدمت داشته باشد، اما هنوز شبیه مکالمات در TradingView امروزی است. ۳. جان مینارد کینز - اقتصاددانی که معامله میکرد کینز فقط یک اقتصاددان نبود که سیاستهای دولت را تغییر داد؛ او همچنین یک معاملهگر فعال بود. او ایده اینکه بازارها همیشه منطقی نیستند را مطرح کرد و جمله معروفی دارد که میگوید: «بازار میتواند طولانیتر از آنچه شما میتوانید ثروتمند بمانید، غیرمنطقی بماند.» بینشهای او در مورد روانشناسی بازار و سرمایهگذاری بلندمدت، هم بانکهای مرکزی و هم مدیران پورتفوی را تحت تاثیر قرار داد. تاثیر: کینز به پل زدن بین اقتصاد و رفتار بازار کمک کرد و به معاملهگران یادآوری کرد که به نقدینگی و غیرمنطقی بودن احترام بگذارند. نکتهی تخصصی: کینز فقط در مورد نظریهها نبود، او پیشگام تنوعسازی و مدیریت حرفهای پورتفوی بود. ۴. پل تودور جونز - معاملهگر کلان مدرن پل تودور جونز به دلیل پیشبینی و سود بردن از سقوط سال ۱۹۸۷ به یک افسانه تبدیل شد. سبک معاملاتی او تحلیل تکنیکال را با مضامین کلان جهانی ترکیب میکند و ثابت میکند که معاملهگری موفق هم هنر و هم علم است. او همچنین بر مدیریت ریسک تاکید داشت و مشهور است که هرگز بیش از درصد کمی از سرمایه را در یک معامله به خطر نمیانداخت. تاثیر: رویکرد او راه را برای صندوقهای تامینی کلان امروزی هموار کرد و همچنان الهامبخش معاملهگرانی است که اصول فاندامنتال را با نمودارها متعادل میکنند. نکتهی تخصصی: PTJ گواهی است بر اینکه نمودارها + کلان = ترکیبی مرگبار. ۵. ریچارد دنیس - آزمایش معاملهگران لاکپشتی ریچارد دنیس معتقد بود که معاملهگری را میتوان آموزش داد. برای اثبات آن، او گروهی از مبتدیان را آموزش داد که بعدها به نام معاملهگران لاکپشتی شناخته شدند و با استفاده از یک سیستم ساده دنبالکننده روند، آنها را به میلیونر تبدیل کرد. این آزمایش ثابت کرد که نظم و انضباط و سیستماتیکسازی میتوانند از احساسات و شهود بهتر عمل کنند. تاثیر: دنیس معاملهگری را دموکراتیک کرد و نشان داد که استراتژیهای مبتنی بر قوانین میتوانند تکرار و تسلط یابند. نکتهی تخصصی: اگر فکر میکنید معاملهگری مبتنی بر قوانین «بیش از حد مکانیکی» است، دنیس نشان داد که چرا سیستمها اغلب بهتر از احساسات عمل میکنند. ۶. جورج سوروس - مردی که بانک انگلستان را ورشکست کرد سوروس با فروش استقراضی پوند انگلیس در سال ۱۹۹۲ نام خود را در تاریخ ثبت کرد و بیش از ۱ میلیارد دلار در یک معامله به دست آورد. اما نبوغ واقعی او در نظریه بازتابی بود - این ایده که سوگیریهای شرکتکنندگان در بازار میتوانند بر اصول فاندامنتال تاثیر بگذارند و حلقههای بازخورد ایجاد کنند. تاثیر: سوروس نحوه تفکر ما در مورد روانشناسی بازار و ریسکپذیری کلان جهانی را گسترش داد. نکتهی تخصصی: سوروس به ما یادآوری میکند که روانشناسی بازار فقط یک صدا نیست - بلکه یک محرک است. ۷. ادوارد تورپ - پیشگام [کمیسازی] ادوارد تورپ، استاد ریاضیات که به سرمایهگذار تبدیل شد، نظریه احتمال را هم در بلک جک و هم در بازار سهام به کار برد. کتاب او به نام شکست دادن فروشنده (Beat the Dealer) کازینوها را متحول کرد، در حالی که کتاب شکست دادن بازار (Beat the Market) استراتژیهای معاملاتی کمی را معرفی کرد. او یکی از اولین کسانی بود که از مدلهای قیمتگذاری آپشن به طور سودآوری قبل از اینکه مدل بلک-شولز به جریان اصلی تبدیل شود، استفاده کرد. تاثیر: تورپ پایههای معاملهگری کمی و صندوقهای تامینی را بنا نهاد و بر همه چیز از معاملهگری الگوریتمی گرفته تا قیمتگذاری مشتقات تاثیر گذاشت. نکتهی تخصصی: میراث تورپ هر بار که یک [الگوریتم] معاملهای را در میلیثانیه انجام میدهد، زنده است. نتیجهگیری صنعت معاملات یک شبه ساخته نشده است - بلکه بر شانههای رویاپردازانی ایستاده است که عقل، شجاعت و گاهی اوقات جسارت محض را با هم ترکیب کردهاند. چه در حال رسم خطوط روی نمودار باشید، چه در حال اجرای یک ربات معاملاتی یا پوشش ریسک یک پورتفوی، شما در حال استفاده از اصولی هستید که این ذهنهای مالی به ساخت آن کمک کردهاند. ما به عنوان معاملهگر، نه تنها ایدههای آنها را به ارث میبریم، بلکه آنها را تطبیق میدهیم، آزمایش میکنیم و به بازارهای فردا منتقل میکنیم. برداشت نهایی فرد متخصص: معاملهگری فقط در مورد صفحهها و سیگنالها نیست. این یک تاریخ زنده است. هر معاملهای که انجام میدهید بخشی علم، بخشی روانشناسی و بخشی ادای احترام به افسانههایی است که راه را هموار کردهاند. به نظر شما کدام یک از این غولهای مالی بیشترین تاثیر را در شکلگیری معاملات داشتهاند و ما به عنوان معاملهگر باید امروز بیشتر چه کسی را مطالعه کنیم؟ تهیه شده توسط: Pako Phutietsile با نام currencynerd