تحلیل بورس اتومات درباره سهام وبملت در تاریخ ۱۴۰۴/۴/۱۰
مدنیزاده چه کاری برای بازار سهام انجام دهد؟ دوران شلوغیست و در این دورهی پرهیاهو با اخباری تلخ، سرانجام شخصی که واقعاً میتوان از وی بهعنوان یک نخبهی واقعی یاد کرد، بر روی صندلی یکی از مهمترین وزارتخانههای کشور نشسته است. شاید بهجرأت بتوان گفت چنین فردی با این رزومهی قوی علمی، تا کنون در سمت وزارت اقتصاد حضور نداشته است. با این حال، آقای مدنیزاده در یکی از سختترین مقاطع معاصر ایران و در میانهی جنگ با دشمن از مجلس رأی اعتماد گرفت. بهعنوان شخصی که سالهاست در بازار سرمایه کشور فعال است، وظیفهی خود دانستم نکاتی را که شاید بتواند به ایشان کمک کند، مطرح کنم. در این میان، بازار سهام کشور نیز در بحران بهسر میبرد و به همین دلیل شاید بهتر باشد نگاهی منطقی، با توجه به وضعیت کلی، مطرح شود و در عین حال، راهحلهایی فوری نیز مدنظر قرار گیرد. بر این اساس، نکاتی کوتاه در ادامه ارائه میشود: از بازار حمایت کنیم؟ برخی مطرح میکنند که بهتر است منابع سنگینی برای حمایت از بازار در نظر گرفته شود و به هر میزان که سفارش فروش به سمت بازار روانه شد، اقدام به خرید شود. اما اقتصاد، علم درک محدودیت منابع است و صرفاً با تزریق بیامان پول، مشکل فعلی ممکن است حل نشود. در کنار حمایت مستقیم ـ که پس از جنگ و افت اخیر قیمت سهام، به سطحهای جذاب قیمتی برای دولت، بانک مرکزی و نهادهای دولتی، نیمهدولتی و عمومی کمریسک به نظر میرسد ـ چندین نکتهی دیگر نیز باید لحاظ شود. خرید سهام در شرایط کنونی برای نهادهای دولتی و حاکمیتی کمریسک است و در عین حال، سبب تقویت نقدشوندگی بازار شد. رانتها را حذف کنید! شاید برای دورهی جنگ این جمله غیرواقعگرایانه بهنظر برسد، با این حال، حداقل وزارت اقتصاد میتواند برنامهای مکتوب ارائه دهد تا فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران در اقتصاد ایران و بورس تهران بتوانند بر مبنای حذف رانت، که به بلایی برای تولید و بورس تبدیل شده، برنامهریزی کنند. یکی از مهمترین این موارد، همین رانت سنگین ناشی از دوگانگی نرخ دلار دولتی و آزاد است. دلار ۲۸۵۰۰ تومانی، یک رانت آشکار ایجاد میکند و بر کسی پوشیده نیست که چه تبعاتی برای متغیرهای پولی کشور در آیندهی نزدیک داشت؛ تجربهی دلار ۴۲۰۰ تومانی بهسختی از ذهن کسی پاک میشود. دلار نیمایی که در شکل جدید حالا به ۷۰ هزار تومان رسیده است و فاصلهی ۲۴ هزار تومانی با دلار بازار آزاد دارد، خود مصیبتی بزرگتر است. ۲۸۵۰۰ را دولت تأمین میکند که خیانت به بیتالمال محسوب میشود؛ همچنین رانت نیمایی را داریم که به شرکتهای صادراتمحور که عمدتاً بورسی هستند ـ و سهامداران آنها بازنشستگان، سرمایهگذاران خرد و نهادهای مالی هستند ـ جفا میشود. چرا باید به عدهای خاص، از جیب تولید کشور رانت داده شود؟ اختلاف این ۳۵ درصدی خود معادل حاشیهی سود شرکتهای بزرگ تولیدی کشور است که همچنان بهراحتی به خواص داده میشود. حذف رانت باید علاوه بر نیمایی، در سایر حوزهها نیز دنبال شود. شاید یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی و وضعیت کنونی اقتصاد کشور، همین رانتهای سنگینی باشد که انگیزهی تولید را از بین برده و کارایی را بهشدت کاهش داده است. شرکتهای دولتی مثل فملی، فولاد و وبملت ۷۰ درصد سود را تقسیم کنند همه میدانیم گرچه بسیاری از مردم ایران در شرکتهای بزرگ کشور سرمایهگذاری کردهاند، اما دولت همچنان تمایلی به واگذاری مدیریت این شرکتها ندارد. در این میان، مدیریت دولتی این شرکتها مانند بانک ملت، شرکت ملی مس ایران یا فولاد مبارکه، از هر ابزاری استفاده میکنند تا مانع از تقسیم سود بالا شوند. نکتهی جالب توجه آن است که مدیریت این شرکتها عمدتاً توسط وزارت اقتصاد تعیین میشود. یک سؤال: واقعاً این شرکتها که سالها سود تقسیم نکردهاند، دقیقاً در کجا سرمایهگذاری کردهاند؟ بهتر نیست سود تقسیم شود و برای طرحهای آتی، گزارش توجیهی افزایش سرمایه از محل جذب منابع جدید به سهامدار ارائه شود تا اگر واقعاً توجیه اقتصادی داشت، سرمایهگذاری جدید با پول تازهی سهامدار انجام شود؟ سهامدار خرد چه گناهی کرده است که مدیر دولتی، در طرحهای تکلیفی، در حال هدر دادن پول اوست؟ فایدهی تقسیم سود برای بازار سرمایه، حفظ و افزایش انگیزهی سرمایهگذاری است. هیچکس نمیتواند اثر تقسیم سود را بر بهبود وضعیت بازار کتمان کند. حتی اگر از محل تغییر قیمت سهام سودی به سهامدار نرسد، سرمایهگذاران از اینکه بدانند در مجامع سودهای خوبی دریافت میکنند، انگیزه کسب کرده و به سرمایهگذاری ادامه میدهند، و بهبیان بهتر، از فروش سهام خود صرفنظر میکنند. توجه داشته باشید بحران کنونی بازار سرمایه، هراس از آینده است و این موضوع میتواند بهشدت از فشار فروش بکاهد. https://t.me/tajrishiamir (۱/۲)