
مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
@g_1412888524
تریدر چه نمادی را توصیه به خرید کرده؟
سابقه خرید
تخمین بازدهی ماه به ماه تریدر
نمودار سیگنال های تریدر
معیارهای ارزیابی عملکرد تریدر
پیام های تریدر
فیلتر
نوع سیگنال

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
پازلها تاریخچهای جذاب دارند که به قرن ۱۸ میلادی بازمیگردد. نخستین پازل در سال ۱۷۶۰ توسط جان اسپیلبری، نقشهنگار بریتانیایی، ساخته شد. او برای آموزش جغرافیا، نقشهای را روی چوب نصب کرده و آن را به قطعات مختلف برید. این روش به سرعت در میان کودکان و معلمان محبوب شد. در قرن ۱۹، پازلها از ابزار آموزشی به یک سرگرمی عمومی تبدیل شدند. تولید پازلها با استفاده از تخته سهلایی و بعدها مقوا گسترش یافت، که باعث شد قیمت آنها کاهش یابد و برای عموم مردم در دسترس باشد. در اوایل قرن ۲۰، پازلهای تصویری و معمایی رونق گرفتند و مجلات شروع به انتشار مسابقات پازل کردند. امروزه، پازلها در انواع مختلف مانند پازلهای سهبعدی، عددی، تصویری و معمایی وجود دارند و علاوه بر سرگرمی، به تقویت مهارتهای ذهنی کمک میکنند.. @drebusiness 👈💯

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
شش کلاه تفکر* تکنیک شش کلاه تفکر (six thinking hats technique) یکی از مهمترین تکنیکهای خلاقیت است. ابداع کننده این تکنیک، ادوارد دوبونو (پدر تفکر خلاق) است. آقای دوبونو که به عنوان مُبدع نظریه «تفکر جانبی» هم شناخته میشود، کتابی با عنوان «شش کلاه تفکر» نیز نوشته که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در این تکنیک بهطور کلی با استفاده از شش سبک فکری، موضوع یا مسئله مورد نظر، بررسی میشود. برای هریک از شش سبک فکری نیز یک کلاه با رنگی مخصوص در نظر گرفته شده است. در واقع رنگ کلاهها نمایانگر طرز تفکر و نگرش افراد میباشد. دوبونو با ارائه تکنیک شش کلاه تفکر، سعی میکند بهکسانی که دورهم جمع میشوند، بیاموزد که تکبعدی فکر نکنند. به تفکر خود وسعت دهند و آنگاه به راههای خلاق بیندیشند. در نهایت با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی کرده و در تصمیمگیری و حل مسائل از آن استفاده کنند. در این تکنیک افراد با گذاشتن هر یک از کلاهها بر سرشان، سبک فکریشان را براساس رنگ کلاهشان تغییر میدهند. در واقع این افراد سعی میکنند نقش بازی کنند. یکی از مهمترین موانع تفکر در زمینههای مختلف، عملکرد تدافعی ما است. ما با گذاشتن هریک از کلاهها بر سرمان، این فرصت را به خودمان میدهیم تا بدون تعصب و پیشداوری، در نقش خصوصیات فردی آن کلاه، درباره موضوعات مختلف فکر کنیم و حرف بزنیم. حالا به خصوصیات هریک از کلاهها میپردازیم: کلاه سفید کلاه سفید مربوط به واقعیتها، اطلاعات و ارقام ملموس میشود. سفید، رنگی خنثی و منفعل است. کلاه سفید با موضوعات و شکلهای انفعالی سر و کار دارد. کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، واقعیتها را بدون هیچگونه قضاوتی مورد کنکاش قرار میدهد. مثل یک کامپیوتر که بدون دخالت دادن احساسات و عواطف، و فقط براساس دادهها عمل میکند و نتیجه را ارائه میهد. فردی که این نقش را بازی میکند واقعیتها را بیطرفانه بیان کند و تفاسیر و تحلیلها کاری نداشته باشد. کلاه قرمز کلاه قرمز به عکس کلاه سفید، متکی بر احساسات است. رنگ قرمز نشانه خشم، شور و هیجان است. در کلاه قرمز بینش هیجانی و جنبههای احساسی و غیراستدلالی مدنظر میباشد. در واقع این رنگ کلاه ابزار مناسبی برای بیرون ریختن احساسات است. این احساسات است که تفکر ما را شکل میدهد و آن را با نیازهای ما و مقتضیات زمانه متناسب میکند. استفاده از کلاه قرمز به متفکر فرصت ارائه احساساتش در مورد موضوع مورد را بحث میدهد. کلاه سیاه در تکنیک شش کلاه تفکر، کلاه سیاه بهطور خاص روی نظرات منطقیِ منفی تاکید دارد. رنگ سیاه نشانه منفینگری و افسردگی است. بنابراین فردی که با این رنگ کلاه در جلسه حضور پیدا میکند، جنبههای منفی و بدبینانه موضوع را ابراز میکند. صاحب کلاه سیاه یادآوری میکند که موضوع مورد بحث با تجارب یا دانش موجود در آن زمینه سنخیت ندارد. او دلایل عدم موفقیت و شکست را برمیشمرد. کلاه زرد کلاه زرد تفکر سازنده مثبت را نمایندگی میکند. زرد نشانه آفتاب و مثبت است. تفکر فرد صاحب کلاه زرد بر محاسن و مزایا استوار است. وی همیشه جنبههای مثبت و خوشبینانه موضوع مورد بررسی قرار میدهد. میتوان گفت که گرایشات کلاه زرد درست نقطه مقابل تمایلات کلاه سیاه است. هر چه کلاه سیاه منفینگر کلاه زرد مثبتاندیش است. کلاه سبز کلاه سبز سمبل تفکر خلاق و تفکر جانبی است. رنگ سبز نشانه رویش و باروری است. به همین جهت از کلاه سبز برای ابراز ایدهها و راهحلهای جدید و خلاقانه استفاده میشود. صاحب کلاه سبز از نظرات کهنه و تکراری گریزان است و از نظرات نو و متفاوت استقبال میکند. این کلاه به تغییر علاقهمند است و بنابراین روی تغییر و تحول متمرکز میشود. کلاه آبی کلاه آبی آخرین کلاه تکنیک شش کلاه تفکر است. این کلاه روی تفکر متمرکز است. بنابراین وقتی کسی کلاه آبی را بر سر میگذارد دیگر درمورد یک «موضوع» فکر نمیکند، بلکه درمورد «تفکرِ درباره یک موضوع» فکر میکند. این کلاه کنترل کننده و سازمان دهنده اندیشهها است. در واقع کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، نظرات بقیه کلاهها را مورد ارزیابی قرار داده و سازماندهی میکند. در ضمن رنگ آبی سرد است. سرچشمه تمامی نیروهای انسان، تفکر است. با این وجود هرگز نمیتوانیم ادعا کنیم که در این مهارت انسانی که پرارزشترین توانایی ماست، کامل شدهایم. هر قدر که در آن متبحر شده باشیم، باز هم باید بخواهیم بهتر و بهتر بیندیشیم. ادوارد دوبونو @drebusiness

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
💢از جمله جادویی من به تو اعتماد دارم استفاده کنید: « من به تو اعتماد دارم که این کار را انجام میدهی و گرنه آن را به تو نمیدادم.» ما در زندگی مان زیاد اعتماد می کنیم. اعتماد می کنیم که وقتی استارت می زنیم ماشین مان روشن شود؛ اعتماد می کنیم که دوست هایمان رازهایمان را نگه می دارند و... در حقیقت ما با اعتماد به صدها مساله زندگی می کنیم. اگر اعتماد نمی کردیم به دلیل نگرانی از کار می افتادیم. متاسفانه در قرن اخیر اعتماد به شدت کاهش یافته است، اکثر کارکنان دیگر اعتقاد ندارند که کارفرمایان آن ها درست رفتار کرد و متعاقبا دلبستگی آن ها به سازمان ها کاهش یافته است. اعتماد می تواند به طرق مختلف به دلبستگی کارکنان و در نهایت سودآوری سازمان کمک کند. همانطور که کارکنان اعتماد بالاتری را تجربه می کنند، احترام بیشتری برای سازمان و مدیرانشان قائل می شوند و وجود این اعتماد به خلاقیت و ابتکار و تلاش بالاتری می انجامد و نتایج فوق العاده ای را به دنبال داشت. ✍کتاب چماق و هویج دیگر کارایی ندارد/ دکتر پاول مارسیانو

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
تصور کنید یک تکه یخ روی میز جلوی شما قرار دارد. اتاق سرد است و میتوانید نفس کشیدن خودتان را ببینید. در حال حاضر دمای اتاق منفی ۵ درجه است. دمای اتاق به شکل بسیار آرامی بیشتر می شود: منفی ۵ درجه، منفی ۴ درجه، منفی ۳ درجه... تکه یخ همچنان روی میز جلوی شماست: منفی ۲ درجه، منفی ۱ درجه، صفر درجه... هنوز هیچ اتفاقی نمیافتد. سپس در دمای ۱ درجه، یخ شروع به ذوب شدن میکند. یک تغییر یک درجه ای که به نظر هیچ تفاوتی با درجه حرارت قبل از آن ندارد، باعث تغییر بزرگی شده است. لحظات با شکوه، اغلب در نتیجهی بسیاری از اقدامات قبلی هستند در مراحل اولیه و میانه ای هر تلاشی، اغلب یک دره ناامیدی وجود دارد. شما انتظار دارید که به صورت خطی پیشرفت داشته باشید و ناامیدکننده است که تغییرات در روزها، هفتهها، و حتی ماههای اول چقدر بیاثر به نظر میرسند. احساس میکنید به جایی نمیرسید اما این اصل را به یاد داشته باشید: قدرتمندترین و ماندگارترین نتایج زود به دست نمیآیند. کتاب خرده عادتها/جیمز کلییر @drebusiness

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
شش کلاه تفکر* تکنیک شش کلاه تفکر (six thinking hats technique) یکی از مهمترین تکنیکهای خلاقیت است. ابداع کننده این تکنیک، ادوارد دوبونو (پدر تفکر خلاق) است. آقای دوبونو که به عنوان مُبدع نظریه «تفکر جانبی» هم شناخته میشود، کتابی با عنوان «شش کلاه تفکر» نیز نوشته که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در این تکنیک بهطور کلی با استفاده از شش سبک فکری، موضوع یا مسئله مورد نظر، بررسی میشود. برای هریک از شش سبک فکری نیز یک کلاه با رنگی مخصوص در نظر گرفته شده است. در واقع رنگ کلاهها نمایانگر طرز تفکر و نگرش افراد میباشد. دوبونو با ارائه تکنیک شش کلاه تفکر، سعی میکند بهکسانی که دورهم جمع میشوند، بیاموزد که تکبعدی فکر نکنند. به تفکر خود وسعت دهند و آنگاه به راههای خلاق بیندیشند. در نهایت با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی کرده و در تصمیمگیری و حل مسائل از آن استفاده کنند. در این تکنیک افراد با گذاشتن هر یک از کلاهها بر سرشان، سبک فکریشان را براساس رنگ کلاهشان تغییر میدهند. در واقع این افراد سعی میکنند نقش بازی کنند. یکی از مهمترین موانع تفکر در زمینههای مختلف، عملکرد تدافعی ما است. ما با گذاشتن هریک از کلاهها بر سرمان، این فرصت را به خودمان میدهیم تا بدون تعصب و پیشداوری، در نقش خصوصیات فردی آن کلاه، درباره موضوعات مختلف فکر کنیم و حرف بزنیم. حالا به خصوصیات هریک از کلاهها میپردازیم: کلاه سفید کلاه سفید مربوط به واقعیتها، اطلاعات و ارقام ملموس میشود. سفید، رنگی خنثی و منفعل است. کلاه سفید با موضوعات و شکلهای انفعالی سر و کار دارد. کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، واقعیتها را بدون هیچگونه قضاوتی مورد کنکاش قرار میدهد. مثل یک کامپیوتر که بدون دخالت دادن احساسات و عواطف، و فقط براساس دادهها عمل میکند و نتیجه را ارائه میهد. فردی که این نقش را بازی میکند واقعیتها را بیطرفانه بیان کند و تفاسیر و تحلیلها کاری نداشته باشد. کلاه قرمز کلاه قرمز به عکس کلاه سفید، متکی بر احساسات است. رنگ قرمز نشانه خشم، شور و هیجان است. در کلاه قرمز بینش هیجانی و جنبههای احساسی و غیراستدلالی مدنظر میباشد. در واقع این رنگ کلاه ابزار مناسبی برای بیرون ریختن احساسات است. این احساسات است که تفکر ما را شکل میدهد و آن را با نیازهای ما و مقتضیات زمانه متناسب میکند. استفاده از کلاه قرمز به متفکر فرصت ارائه احساساتش در مورد موضوع مورد را بحث میدهد. کلاه سیاه در تکنیک شش کلاه تفکر، کلاه سیاه بهطور خاص روی نظرات منطقیِ منفی تاکید دارد. رنگ سیاه نشانه منفینگری و افسردگی است. بنابراین فردی که با این رنگ کلاه در جلسه حضور پیدا میکند، جنبههای منفی و بدبینانه موضوع را ابراز میکند. صاحب کلاه سیاه یادآوری میکند که موضوع مورد بحث با تجارب یا دانش موجود در آن زمینه سنخیت ندارد. او دلایل عدم موفقیت و شکست را برمیشمرد. کلاه زرد کلاه زرد تفکر سازنده مثبت را نمایندگی میکند. زرد نشانه آفتاب و مثبت است. تفکر فرد صاحب کلاه زرد بر محاسن و مزایا استوار است. وی همیشه جنبههای مثبت و خوشبینانه موضوع مورد بررسی قرار میدهد. میتوان گفت که گرایشات کلاه زرد درست نقطه مقابل تمایلات کلاه سیاه است. هر چه کلاه سیاه منفینگر کلاه زرد مثبتاندیش است. کلاه سبز کلاه سبز سمبل تفکر خلاق و تفکر جانبی است. رنگ سبز نشانه رویش و باروری است. به همین جهت از کلاه سبز برای ابراز ایدهها و راهحلهای جدید و خلاقانه استفاده میشود. صاحب کلاه سبز از نظرات کهنه و تکراری گریزان است و از نظرات نو و متفاوت استقبال میکند. این کلاه به تغییر علاقهمند است و بنابراین روی تغییر و تحول متمرکز میشود. کلاه آبی کلاه آبی آخرین کلاه تکنیک شش کلاه تفکر است. این کلاه روی تفکر متمرکز است. بنابراین وقتی کسی کلاه آبی را بر سر میگذارد دیگر درمورد یک «موضوع» فکر نمیکند، بلکه درمورد «تفکرِ درباره یک موضوع» فکر میکند. این کلاه کنترل کننده و سازمان دهنده اندیشهها است. در واقع کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، نظرات بقیه کلاهها را مورد ارزیابی قرار داده و سازماندهی میکند. در ضمن رنگ آبی سرد است. سرچشمه تمامی نیروهای انسان، تفکر است. با این وجود هرگز نمیتوانیم ادعا کنیم که در این مهارت انسانی که پرارزشترین توانایی ماست، کامل شدهایم. هر قدر که در آن متبحر شده باشیم، باز هم باید بخواهیم بهتر و بهتر بیندیشیم. ادوارد دوبونو

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
✅✅#مدیریت منابع انسانی به تفکر استراتژیک نیازمند است یا تفکر تاکتیکی؟ هر رهبر منابع انسانی #ارزش تفکر استراتژیک را می داند. با این حال، ما معمولاً استراتژیک فکر نمی کنیم و فقط تعریفی از این اصطلاح می دانیم. ما تاکتیکی فکر و عمل می کنیم، زیرا تفاوت واضحی بین این دو رویکرد نمی بینیم. اگر چه #مدیریت منابع انسانی به هر دو رویکرد در عمل نیاز دارد، ( چرا که در روزانه با مسائل تاکتیکی زیادی سر و کار دارد)، اما قبل از آن به تفکر استراتژیک نیازمند است. ✅📌تفکر استراتژیک در مورد توسعه مزیت رقابتی برای سازمان است. استراتژیست تمام ورودی ها را تجزیه و تحلیل می کند، ویژگی های حیاتی را شناسایی می کند و ایده های نوآورانه ای را ارائه می دهد که امکان تغییر و رشد را فراهم می کند. این هدف استراتژی منابع انسانی است، به همین دلیل است که تفکر استراتژیک رشته اساسی است. 📌📌 استراتژی منابع انسانی به بخش بزرگی از تفکر استراتژیک نیاز دارد. تفکر استراتژیک سوالات مهمی در مورد وضعیت فعلی سازمان، فرآیندها، رویه ها و محصولات آن می پرسد. همه مزایا و معایب را به هم متصل می کند تا اطمینان حاصل کند که ایده های نوآورانه جدیدی برای بهبود و توسعه همه سرمایه ها و شایستگی های سازمان ایجاد شود. همیشه بر آینده کسب و کار متمرکز است و روندها و حرکت های استراتژیک قابل مشاهده در محیط را در خود جای می دهد. ✅✅تفکر تاکتیکی هیچ سوال استراتژیکی نمی پرسد، بر مسائل عملیاتی سازمان متمرکز است، معمولاً پیوندهای عملیاتی را بین بخشهای مختلف سازمان برقرار میکند تا تصمیم مهمی را اتخاذ کند. تفکر استراتژیک اغلب فرهنگ و سیستم های مورد استفاده را به چالش می کشد (با وضعیت موجود مبارزه می کند). با تجزیه و تحلیل دقیق شیوه های فعلی، تمام نقاط ضعف در سازمان را شناسایی می کند. اکثر کارمندان نقاط ضعف را می شناسند، اما در نام بردن آنها مقاومت می کنند. ⛔️⛔️تفکر استراتژیک مسائل را مطرح می کند، آنها را نام می برد و راه حل های استراتژیک را پیشنهاد می کند. از فرهنگ و سیستم های موجود برای رسیدن به نتایج استفاده می کند. یک رویکرد استراتژیک مستلزم اقدام است. این تفکر تیمهای انسانی را تحریک می کند تا شروع به تغییر و بر هم زدن سیستم های در حال استفاده کنند. 📌📌 این تفاوت اساسی بین تفکر استراتژیک و تاکتیکی است. ✅✅ استراتژیست منابع انسانی باید از تفکر استراتژیک استفاده کند، تا به ایده ها و افکار جدید برای #مدیریت بهتر و هدفمندتر استعدادها و شایستگی های انسانی نائل شود. اینها می توانند سازمان را به جلو ببرند، فرهنگ سازمان را تغییر دهند و نحوه انجام فرایندها را متحول کنند. 📌📌یک استراتژیست منابع انسانی به مهارت های تحلیلی قوی، توجه به جزئیات، مهارت های گوش دادن نیاز دارد و باید بتواند از زوایای مختلف ، #سرچشمه های جدید تحول و تغییر در منابع انسانی، #مدیریت سرمایه انسانی و کسب مزیت رقابتی از منابع انسانی را ایجاد کند. و این همان تبلور تفکر استراتژیک در #مدیریت منابع انسانی است. ✅

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
موفقیت سازمان های #قرن ۲۱ به استفاده موثر از افراد مستعد بستگی دارد. سازمان های استعداد گرا دائماً در جستجوی استعداد جدیدند و با تامین نیازهایشان آنها را حفظ و محیط چالشی برایشان ایجاد می کنند تا بتوانند به کار و فعالیت بپردازند. افراد همزمان با ایجاد سازمان می توانند آنرا تخریب کنند. آنچه که در #تجارت بیش از هر چیزی اهمیت دارد افراد هستند نه فناوری و سرمایه. #نیروی انسانی هستند که سازمان های #قرن ۲۱ را به سمت جلو به پیش می رانند. 🔅استعداد چیست❓ استعداد مجموعه ای از توانائی های فرد شامل مهارت، دانش و ظرفیت برای رشد و توسعه می باشد. 📚کتاب : (جنگ استعدادها_هاروارد ۲۰۰۱) 🔅#مدیریت' rel='noopener' target='_blank'>##مدیریت استعداد چیست❓ از #مدیریت' rel='noopener' target='_blank'>##مدیریت استعداد به صورت ابزاری برای توسعه و استخدام #نیرو استفاده شده است. #مدیریت' rel='noopener' target='_blank'>##مدیریت استعداد توسعه افراد، با مهارت و توانایی مورد نیاز برای سازمانها را موجب می گردد.(Bhatnagar-2007) 🔅گام های استعداarget='_blank'>دیابی : 1⃣تشخیص استعداد این بخش شامل موارد جذب، انتخاب، استخدام و تشکیل بانک استعداد می باشد. 2⃣توسعه استعداد این بخش شامل برنامه جانشین پروری، ارزیابی مورد نیاز برای توسعه رهبری و خط مشی می باشد. 3⃣ارزیابی استعداد این بخش شامل تطبیق شغلی استعدادها، طرح توسعه خط مشی و ارزیابی عملکرد می باشد. 4⃣نگهداری استعداد این بخش شامل #مدیریت' rel='noopener' target='_blank'>##مدیریت عملکرد، رتبه بندی، سیستم پاداش و طرح های بازنشستگی می باشد. 🔅شرایط نظام مطلوب استعداarget='_blank'>دیابی : 1⃣ قابل دفاع: روش شناسایی باید بر مبنای آخرین تحقیقات و مستندات باشد و تمام استعداد های افراد در حوزه مورد نظر را دربر بگیرد. 2⃣عادلانه: همه امکان یکسانی برای ورود داشته باشند. در صورتیکه نخبگی فرد به نحوی ثابت شود، نمرات کم در آزمونهای معمول مانع ورود او نباشد. 3⃣جامعیت: تمام افراد بالقوه و مستعد تا حد امکان شناسایی شوند و زمینه های جذب و بکارگیری آنها فراهم شود. 4⃣عملگرا: روش های شناسایی تا حد امکان عملیاتی، اقتصادی و با امکانات و #نیروی انسانی موجود قابل اجرا باشند. 5⃣ثبات روش: روش های مختلف شناسایی باید حیطه های مختلف را مورد سنجش قرار دهند. لزومی ندارد روش های مختلف تایید کننده هم باشند. 6⃣تکثر: وسیع ترین تعarget='_blank'>ریف قابل دفاع از استعدادها و توانایی های بالقوه ی افراد به کار گرفته شود. ⭕️◾️نتیجه گیری راهبردی : 👤جوی لیمنت #مدیر اجرایی نرم افزار تریلوجی که یک شرکت در حال رشد سریع نرم افزاری است، می گوید: شرکت با کارمندان طوری رفتار می کند که گویی همه آنان #مدیر، شریک و صاحب سهام هستند و او دلیل موفقیت را همین مسئله می داند. ولی بزرگترین چیزی که مایه نگرانی اوست اینست که افراد با استعداد را از دست بدهد. او می داند که کارمندان با استعداد می توانند به هرکجا که می خواهند بروند. هیچ چیز مهم تر از استخدام #نیروهای با استعداد و رشد یافته نیست. این کاری است که باید در درجه اول انجام دهد. #استعداد @drebusiness

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
درماندگی آموخته شده سگهای مارتین سلیگمن رو میشناسید؟ روانشناسی به نام سلیگمن آزمایش جالبی روی سگها انجام داد او 20 سگ تربیت شده را به دو قفس A و B تقسیم کرد که تو هر کدوم 10 قلاده سگ نگهداری میشدند درب قفس A (گواه) با اهرم باز میشد و درب قفس B (آزمایش) رو جوش دادن و 30 روز و روزی 3 بار به قفس B شوک الکتریکی میدادن. سگها در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب، خودشان را به میلههای قفس میزدند و خونی و زخمی نتیجهای نمیگرفتند. اما پس از چند روز سگها فهمیدن که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی میشن و رنج میکشند. اونا یاد گرفتن که زمان شوک در جای خود بایستند و فقط واق واق کنند زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند. سلیگمن در انتهای آزمایش، درب قفس را شکست و اونا را به سگهای قبلی یعنی قفس A (گواه) انتقال داد همان قفس سالم که با فشار اهرم درش باز میشد و بعد دوباره شوک الکتریکی داد. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟! تمام 10 سگ قفس A (گواه) اهرم رو فشار دادن و بیرون آمدند اما سگهای قفس B (آزمایش) سر جاشون وایسادن و واق واق میکردن! سلیگمن یکی از بزرگترین نظریه #قرن را ارائه کرد: "درماندگی آموخته شده" یعنی بعضی ها یاد میگیرن که بدبخت زندگی کنند. انقدر در فشار بودن که فکر میکنن زندگی همینه. همیشه بدبختی. و هیچوقت به راه نجات فکر نمیکنن! آدمهایی که دست رو دست میذارن و فقط بلدن نق بزنن و ابراز ناراحتی کنند همینه! اونا یاد گرفتند فقط بدبخت زندگی کنن Join → @drebusiness

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
تصویری جدید از اسکناس 100 هزار تومانی بانک مرکزی تخت جمشید را حذف کرد اسکناس جدید صدهزار تومانی برخلاف تراول دولت روحانی با امضای همتی، تصویری از یک بنای مذهبی دارد؛ شاید یک مسجد معروف، چرا که روی چکپول اشارهای به محل نقشبسته روی اسکناس نشده است. این در حالی است که در چکپول قبلی، تصویری از تخت جمشید با این جمله حک شده بود: آثار تاریخی کشور جزو #مفاخر ملت ایران است. @drebusiness

مدیریت و دیجیتال مارکتینگ_ تبلیغات
سلب مسئولیت
هر محتوا و مطالب مندرج در سایت و کانالهای رسمی ارتباطی سهمتو، جمعبندی نظرات و تحلیلهای شخصی و غیر تعهد آور بوده و هیچگونه توصیهای مبنی بر خرید، فروش، ورود و یا خروج از بازار بورس و ارز دیجیتال نمی باشد. همچنین کلیه اخبار و تحلیلهای مندرج در سایت و کانالها، صرفا بازنشر اطلاعات از منابع رسمی و غیر رسمی داخلی و خارجی است و بدیهی است استفاده کنندگان محتوای مذکور، مسئول پیگیری و حصول اطمینان از اصالت و درستی مطالب هستند. از این رو ضمن سلب مسئولیت اعلام میدارد مسئولیت هرنوع تصمیم گیری و اقدام و سود و زیان احتمالی در بازار سرمایه و ارز دیجیتال، با شخص معامله گر است.