تحلیل پویش تفکر مستقل درباره سهام سرود در تاریخ ۱۴۰۴/۴/۳۰

پویش تفکر مستقل
در سال ۱۳۹۱، مبین اردستانی شعری سرود با عنوان «روزشمارِ غریبی». سالها بعد، در محفلی صمیمی در منزل استاد محمدعلی بهمنی در بندرعباس، افتخار آن را داشتم که این شعر را در حضورشان بخوانم. پس از پایان خوانش، رو به استاد کردم و پرسیدم: «نظر شما دربارهی این شعر چیست؟» شعر با این مصرع آغاز میشد: «شاعر بمیر، تا همگان باورت کنند» استاد مکثی کرد و سپس با لحنی اندیشناک گفت: «به جناب اردستانی بفرمایید که مطلع شعر اینگونه باشد بهتر است: انسان بمیر، تا همگان باورت کنند.» چند بار با تأکید تکرار کردند: «انسان مردن... انسان مردن...» در همان لحظه، ذهنم درگیر شد: انسان مردن یعنی چه؟ سالها گذشت تا پاسخ این پرسش را دریابم. سیزده سال بعد، با فقدان کاظم نادرعلی، برای نخستین بار معنای «انسان مردن» را نه با ذهن، بلکه با جان، با گوشت و پوست و استخوانم درک کردم و دریافتم که گاه، انسان فقط در لحظهی مرگ است که به تمامی باور میشود... روزشمار غریبی (سرودهی مبین اردستانی با اندکی تغییر در مصرع اول توسط استاد محمدعلی بهمنی) انسان بمیر! تا همگان باورت کنند فکری به حال زخمی ِ بال و پرت کنند دیروز اگر به گردۀ تو پا گذاشتند امروز بیمضایقه تاج سرت کنند تو زندگیت روزشمار غریبی است یک شب بمیر! یکشبه نامآورت کنند دیگر گذشت آنکه فقط گوش باشی و دیگر گذشت آنکه تماشاگرت کنند ای شعر نابِ مانده میان کتاب عشق! وقتش رسیده حرف به حرف از برت کنند رفتی، صدای جان تو پیچید کو به کو یارانت آمدند جهانگسترت کنند 🆔 @IndependentThinking