تحلیل پویش تفکر مستقل درباره سهام قرن در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۲۰

پویش تفکر مستقل
"به سال مبادایی که نمیدانم کجاست؟ سال۱۴۰۰ و کِی؟" چقدر منتظرم تا هزار و چارصد و... "کی؟" سلام! اول دنیا! هزار و چارصد و... کی! در این زمان اثیری، بتاب بر لحظاتم میان خلسه و رویا، هزار و چارصد و... کی! شبیه روز مبادایی و نمیرسی از راه سلام سالِ مبادا! هزار و چارصد و... کی! مرا از این طرف جادههای نفرت و حسرت ببر به جادهی فردا، هزار و چارصد و کی! سوار ثانیه کن ما غریقهای زمان را برو به آن سوی دریا! هزار و چارصد و کی! * نود: به هیات شیخی است با محاسن ابلق حریفش آیتِ عظما: هزار و چارصد و کی ۹۰ گذشته و این سالهای وقتِ اضافه است بِدَم به سوت خودت، ها! هزار و چارصد و کی! نصیبم از نود و چند...، درد و دربهدری بود قرارها دارم با هزار و چارصد و کی برو که بازنگردی به خواب هم سدهی رنج! شتاب! حضرتِ والا! هزار و چارصد و کی! تمام میشود این سالهای لعنتی آیا؟ شروع میشود آیا هزار و چارصد و... "کی"؟ چه سالهای عجیبی، چه روزهای مهیبی از ابتدای ۹۰ تا ۱۴۰۰ و کی؟ ولی چه زود میآید ۱۴۰۰ آنگاه تمام میکند آن را هزار و چارصد و کی ۱۴۰۰ و وعدههاش هم به سر آمد کجایی؟ ای همه زیبا! ۱۴۰۰ و کی؟ * رفوزه پشت درِ قرن خم شده ۹۹ نشسته خندان بالا، ۱۴۰۰ و کی میان جدول اعداد تکیه داده چه بشکوه! زلال و روشن و پیدا: هزار و چارصد و کی "۱۴۰۰ و کِی؟" دری است رو به پریدن چه میشود، بشود وا؟ "۱۴۰۰ و کی"؟ "۱۴۰۰ و کی؟" زنی است سرخوش و زیبا زنی است سرخوش و زیبا: ۱۴۰۰ و کی؟ قصیدهای است پر از شادی و صداقت و خنده در انجماد غزلها: ۱۴۰۰ و کی برام نامه نوشته که قرن، قرن خوشیهاست زده در آخرش امضا: ۱۴۰۰ و کی قطار کُندِ زمان کوپهکوپه میرسد از دور نشسته در_ آن تنها، هزار و چارصد و... کی؟ * خوشم به رفتن این روزهای مملوِ نکبت هنوز منتظرم تا هزار و چارصد و کی سکوت میکنم امروز در سکونِ تحمل سکوت می کنم... اما... هزار و چارصد و کی؟! - بس است این همه خواری، بس است درد نداری ببین چه میکشم اینجا، هزار و چارصد و کی؟! چقدر دلهرهی کودک گرسنهی بینان؟ چقدر صبر و مدارا هزار و چارصد و کی؟ چقدر فقر و تورّم، چقدر حسرت مردم؟ چقدر رخوت سرما؟ هزار و چارصد و کی؟ چقدر درد و مصیبت، چقدر وحشت و ذلت؟ چقدر رنج و تقلا هزار و چارصد و کی؟ * نمانده جز غم "تکرار"ِ روزهای گرانبار بسوز قافیهها را هزار و چارصد و کی!: [هزار و چارصد و ... غم، هزار و چارصد و ... مرگ هزار و چارصد و ...اَه... هزار و چارصد و ... کوفت هزار و چارصد و...آخ، هزار و چارصد و... زهر هزار و چارصد و .../ یا ۱۴۰۰ و کی؟! ۱۴۰۰ و من ۱۴۰۰ و تو ۱۴۰۰ و ما: ۱۴۰۰ و کی * صدایی از گذر قرن میوزد تهِ گوشم: سلام شاعر! حالا: هزار و چهارصد و... یک دو سه چهار؟ کی؟ #محمد_مرادی #اعتراض #سال_نو https://t.me/drmomoradi