Kasparov10

من تو را سراسر دوست داشته‌ام، از ادیرنه تا کارس. خاکت، سنگت، کوه‌هایت را، هر فرصتی که پیش آمده ستوده‌ام. تو وطنم هستی، نانم هستی، پیروزی هستی که سال‌ها شنیده‌ام و می‌شناسم. یادداشت برای سال ۲۰۲۶

کامیون‌ها از پل ترمه عبور می‌کنند، کارگران مزدور، سه جا اینجا و پنج جا آنجا صحبت می‌کنند. شبی آغاز می‌شود، نیمه سیاه، نیمه سرخ سیگارم را روشن می‌کنم و به خانه برمی‌گردم... -بروید کشتی‌ها، بروید به جاهایی که رسیدید، سلام برسانید روزی می‌رسد که از تمام نگرانی‌ها دور من هم آمد...

میتونیم با هم خوشحال بشیم، به آسمون نگاه کنیم به این نورهای دزدکی، به این نیشکرها به دندونای بچگی، خورشیدها، علف‌های هرز این چشمایی که مدام خرجشون می‌کنم رو بگیر و نجات بده این دستای ترسو که مدام دنبال یه چیزی می‌گردن رو بگیر از این خونه‌ها بگذر، از این خونه‌ها هم، از اینا هم به آسمون نگاه کنیم...