تحلیل تکنیکال Lisan-Al-Gaib_ درباره نماد BTC : توصیه به خرید (۱۴۰۳/۶/۱۰)
Lisan-Al-Gaib_
بازارها مانند مردم هستند. خوشحال می شود، غمگین می شود، اغراق می کند. امواج نیز با همین منطق کار می کنند. اگر متوجه شدید، اگرچه اندازهگیریهای موج استاندارد واضح هستند، این روند معمولاً با تخلفات پایان مییابد. ما فکر می کنیم همه چیز خراب است، اما در پایان کار وقتی امواج به نحوی به هدف خود می رسند، درستی سیستم دیده می شود. اما خیلی دیر شد. زیرا سیستم بر این اساس است که همه باختند. وقتی موجی به هدف خود می رسد به معنای تحقق قیمت نیست، بلکه به این معناست که موقعیت بازیکنان مختل شده است. دقیقاً به همین دلیل است که شما از الگو خارج می شوید، امواج کوتاه می مانند، 5 یا c ناموفق. پس چگونه از این دام خارج شویم؟ پاسخ به این ساده است اما اجرای آن بسیار دشوار است. زیرا انسان با ذهن خود تصمیم می گیرد اما با احساسات و اراده خود آن تصمیمات را اجرا می کند. عاطفه و اراده ضعیف ترین جنبه های انسان است. برای اینکه پشت تصمیم خود بایستیم، باید از صمیم قلب به یک سیستم ایمان داشته باشیم. این باید به گونه ای باشد که حتی اگر کم کم اشتباه کند، همیشه باید در نهایت درست باشد. اما کاستی های زیادی هم دارد. بازارها، بازارهای 100 سال پیش نیستند. در حال حاضر باید تلاش کنیم تا مسیر بازارها را به طور تقریبی بدانیم، گلن نیلی در این باره میگوید: نمیتوانیم دقیقاً بدانیم که یک موج کجا بود، اما میتوانیم آن را به طور تقریبی تخمین بزنیم (Atom قیاس ذرات) ترکیب زاویه-زمان-قیمت مهم است. قیمت، زاویه و زمان الگوی اصلی نظریه است. این نظریه به هر قیمتی علاقه ندارد، فقط به قیمت در زاویه مناسب علاقه دارد. زاویه مناسب چیست؟ و قواعد این نظریه چیست؟ این یک موج ایده آل است. در واقع اینطور نیست. در واقع، هیچ کس نمی تواند در پایین خرید کند و در بالا بفروشد. این تکنیک به شما کمک می کند از یک مکان خوب خرید کنید و مسیری را که آب در دراز مدت در آن جریان دارد را به شما نشان می دهد. اما او بیشتر از این نمی تواند انجام دهد. زیرا یا بازار maker یا دروغگویان در یک حرکت تکانشی خوب، فیب 2.618 موج 1 هدف موج 5 است. اگر موج اول با زاویه 45 درجه افزایش یابد، این نظریه قوی تر می شود. حالا بیایید ببینیم 2.618 از موج 1 در الگوی ما کجا فرود می آید. محصول با زاویه 45 درجه به Fib 2.618 موج 1 می رود. او با دیوانه کردن همه به هدفش می رسد. زیرا امواج مایلند از کنترل خارج شوند. این نظریه اساساً آنچه را که باید اتفاق بیفتد، محاسبه می کند، نه آنچه هست، و فرض می کند که این دو در آینده در یک منطقه با هم ملاقات کرد. و بر این اساس ما موقعیت هایی را اتخاذ می کنیم. بازارها فرصت های بی پایانی را به ما ارائه می دهند. به جای ارزیابی آنها، ما به دنبال خواسته های عجیب و غریب هستیم، ما بی تاب می شویم - به جای اینکه محصول مناسب را وارد کنیم، بلافاصله آن را می فروشیم بسیاری از اخبار و گوش دادن به بسیاری از مردم هر چیزی که ما حل می کنیم، هر چیزی که ما می آموزیم، اساسی ترین چیز است، مگر اینکه بتوانیم احساسات خود را کنترل کنیم، محاسبه ارزش یک محصول واقعا دشوار است. ارزان نسبت به چه و گران در مقایسه با چه؟ این نظریه به تاریخچه محصول نگاه می کند، شخصیت آن را رمزگشایی می کند و در مورد آینده پیش بینی می کند. بر اساس این نظریه نمی توان قیمت محصول را لحظه به لحظه پیش بینی کرد، اما قیمت تقریبی آن را می توان در زمان تقریبی تخمین زد. بحث بر این است که روزی به قیمت تئوری و عملی رسید. زمانی که محصول به زیر قیمت تئوری رسید، خرید جزئی شروع می شود. خرید مکان نه تنها از نظر قیمت بلکه در زمان نیز محاسبه می شود. افت شدید قیمت در مدت زمان کوتاه همه خریدها را انجام نمی دهد. برای خرید 2 و 3 برای مدت زمان مشخصی سالم است، طبق قاعده معمول، اگر شماره 2 اصلاح عمیق انجام نداده باشد، شماره 4 معمولاً اصلاح عمیق انجام می دهد. بنابراین هنوز احتمال اصلاح قیمت در حدود 0.5 FIB 43 K وجود دارد. اما در نهایت، مقصد آن مشخص است، باید با آرامش بالا برود، من انتظار دارم یک تجمع جدی در حدود ژانویه باشد.